دارم ميرم بيمارستان
سلامممممممممم ني ني عسلم من الان دارم حاضر ميشم برم بيمارستان خيلي كار دارم همش ناتمومه الان زنگ زدم بيمارستان گفتن بايد تا ساعت 1 و نيم بيياي براي بستري شدن همه كارام در هم شد آرايشگاه نرفتم فردا صبح به خانواده سه نفري ما ميپيوندي عزيزم داداش اميرحسينم پيشم نيست به بابايي گفتم نره امروز مهد بردش دلم براش تنگ ميشه نگرانشم اما خدا را شكر مامانم هست مواظبش اينم از آخرين آپمون توي دوران بارداري دوستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتون دارم فرشته هاي من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی